جدول جو
جدول جو

معنی بی سلاح کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بی سلاح کردن
نزع سلاحه
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بی سلاح کردن
Disarm
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی سلاح کردن
désarmer
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بی سلاح کردن
entwaffnen
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی سلاح کردن
निरस्त्र करना
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به هندی
بی سلاح کردن
غیر مسلح کرنا
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به اردو
بی سلاح کردن
অস্ত্রহীন করা
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
بی سلاح کردن
kutungua silaha
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بی سلاح کردن
silahsızlandırmak
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بی سلاح کردن
무장 해제하다
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
بی سلاح کردن
武装解除する
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بی سلاح کردن
לנטרל
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به عبری
بی سلاح کردن
melucuti senjata
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بی سلاح کردن
роззброювати
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی سلاح کردن
разоружать
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به روسی
بی سلاح کردن
ontwapenen
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
بی سلاح کردن
desarmar
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی سلاح کردن
disarmare
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی سلاح کردن
desarmar
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی سلاح کردن
解除武装
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به چینی
بی سلاح کردن
rozbrajać
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی سلاح کردن
ปลดอาวุธ
تصویری از بی سلاح کردن
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی